سواد رسانه‌ای

موضوعی که ما معمولا در مواجهه با رسانه‌ها و محتوایی که مصرف می‌کنیم در نظر نمی‌گیریم این است که این محتوا خودِ واقعیت نیست! عوامل بسیاری می‌توانند در این عدمِ تطابقِ رسانه با واقعیت موثر باشند. در تولیدمحتوا توسط اشخاص، قطعا طرزفکر یا دیدگاه آنها نسبت به موضوع، بر نوع ارائه یک محتوای خاص تاثیرگذار خواهد بود. حتی یک فیلم مستند هم تحت‌تاثیر برخی عوامل و محدودیت‌ها قرار می‌گیرد، ساده‌ترین عاملی که می‌توان مطرح کرد محدودیت قاب دوربین و زاویه فیلمبرداری است.

برای من بارها پیش آمده که در برخورد با محتوایی، درباره موضوع آن بسیار خشمگین شدم، از رفتار افرادی شگفت‌زده یا خوشحال شدم، احساساتی شدم، تحت تاثیر قرار گرفتم، اما وقتی کمی در موضوع عمیق‌تر شده‌ام به این نتیجه رسیده‌ام که همه‌چیز آن‌طور که به‌نظر می‌رسد نیست.

قطعا برای شما هم پیش آمده در فضای مجازی اینفلوئنسری را دنبال ‌کنید که برایتان جذاب و موردقبول است. کم‌کم متوجه می‌شوید بدون اینکه اعلام کند که قصد تبلیغ محصول یا خدماتی را دارد، آن را به گونه‌ای فریبنده پیشنهاد می‌کند یا سعی می‌کند طرز فکری خاصی را به‌صورت مغرضانه اشاعه دهد.

کاری که من می‌کنم این است که در مواجهه با رسانه‌ها و اخبار و محتوایی که در آنها منتشر می‌شود، در ذهنم به چندین سوال پاسخ می‌دهم و به آن‌ها فکر می‌کنم. بعد از مدتی این به یک عادت ناخودآگاه ذهنی تبدیل شده‌است. سوالاتی مثل اینکه:

چه کسی این محتوا را ساخته‌ و هدف او چه بوده‌است؟ تولیدکننده محتوا چه ذهنیت و طرز فکری داشته که ممکن است روی چگونگیِ تنظیم این محتوا تاثیر گذاشته‌باشد؟

بقیه آدم‌ها ممکن است با دیدن این محتوا چه برداشتی داشته‌باشند؟ آیا اینکه من با موضوعی که در محتوا مطرح شده، همزادپنداری یا احساس نزدیکی می‌کنم یا هیچ ارتباطی بین آن با خودم نمی‌بینم، در دیدگاهِ من نسبت به موضوع تاثیرگذار است؟

دلیل بررسی این سوالات این است که ردِ پایِ دیدگاه‌های یک فرد یا ارگان و اهداف آن‌ها، در نوعِ محتوای تولیدی توسط آن‌ها دیده‌می‌شود و همچنین عواملی مثل سن، جنسیت و موقعیت اجتماعیِ ما ممکن است بر دریافتمان از موضوع تاثیر بگذارد.

علاوه بر این، رسانه ممکن است اهداف تجاری، اجتماعی یا سیاسی داشته‌باشد. پس لازم است در برخورد با آن، سوالاتی دراین‌باره نیز از خود بپرسیم. سوالاتی مثل اینکه:

این رسانه چگونه قرار است به یک نفر یا یک ارگان کمک کند تا کسب درآمد کنند؟ این موضوع چه تاثیری روی نوع ارائه محتوا توسط این شخص یا ارگان گذاشته‌است؟ اگر هدف تجاری برای تولید این محتوا وجود نداشته، چه اهداف دیگری ممکن است پشت تولید این محتوا باشد (مثلا جلبِ توجه‌ها به تولیدکنندۀ محتوا یا قانع کردنِ مخاطبان درباره یک دیدگاه خاص)؟ این اهداف چه تاثیری روی محتوای تولیدی گذاشته‌اند؟

درباره مسائل سیاسی یا اجتماعی خوب است چنین سوالاتی پرسیده شود:

در این محتوا چه کسی یا چه چیزی خیلی مثبت یا خیلی منفی نشان داده می‌شوند؟ چرا باید این افراد یا این چیزها به این‌صورت نمایش داده‌شوند؟ چه کسی یا چه چیزی هست که به موضوع مرتبط است اما اصلا درباره آن صحبتی نمی‌شود؟ هدف تولیدکنندۀ محتوا این است که مخاطبان چه برداشتی از این محتوا داشته باشند؟

موضوع دیگری که باید به آن توجه داشته‌باشیم این است که هر رسانه‌ای طبیعتِ خاص خودش را دارد و از جنسی منحصر بفرد است! منظورم همان جنبه‌های تکنیکی، تجاری و داستان‌سراییِ مربوط به هر نوع رسانه است. به‌عنوان مثال طبیعتِ تعاملیِ بازی‌های رایانه‌ای، نوع خاصی از داستان‌سرایی را می‌طلبد که با داستان‌سرایی برای فیلم‌سازی سینما یا تلویزیون کاملا متفاوت است.

سوالاتی که در این رابطه باید از خود بپرسیم تا در دام رسانه نیافتیم سوالاتی شبیه به این‌هاست:

این رسانه چه تکنیک‌هایی را به‌کار بسته تا توجه ما را جلب کند؟ تصاویر موجود در رسانه به چه روش‌هایی و با چه تکنیک‌هایی دست‌کاری شده‌است(به‌عنوان مثال نورپردازی، آرایش و گریم، زاویه دوربین، ویرایش عکس یا فیلم)؟ من فکر می‌کنم با پرسیدن این سوالات از خود در هنگام مواجهه با بمباران‌های رسانه‌ای می‌توانیم بهتر از خودمان محافظت کنیم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.