مدل ADDIE یک مدل سنتی طراحی آموزشی است و اکثر مدلهای دیگر بر اساس این مدل طراحی و پایهگذاری شدهاند. پنج مرحلۀ تحلیل، طراحی، توسعه، اجرا و ارزیابی، یک راهنمای پویا و انعطافپذیر برای ایجاد آموزشهای موثر و ارزیابی و بهبود آنها ارائه میدهند. با وجود اینکه شاید مدل ADDIE رایجترین مدل طراحی آموزشی باشد، اما ضعفهایی دارد که منجر به ایجاد برخی تغییرات در آن و ایجاد مدلهای جدیدتر شدهاست. با این حال برای شناخت طراحی آموزشی بهتر است با این مدل به خوبی آشنا باشیم.
مراحل مدل ADDIE
تحلیل و آنالیز:
در این مرحله باید مسئلۀ آموزشی به خوبی روشن شود، اهداف آموزشی را تعیین کنیم و همچنین درباره محیط یادگیری و دانش و مهارتهای قبلیِ یادگیرنده اطلاعاتی کسب کنیم. میتوانیم با یافتن پاسخ چنین سوالاتی این اطلاعات را طبقهبندی کنیم:
مخاطب ما کیست و ویژگیهای او چیست؟
نتیجۀ رفتاری جدیدی که ما در انتهای دوره از او انتظار خواهیم داشت چیست؟
چه نوع محدودیتهای یادگیری ممکن است در مورد مخاطبانمان وجود داشتهباشد؟
چه گزینهها و انواعی برای ارائه مطالبمان وجود دارد؟
ملاحظات و نکات آموزشی که باید در دوره خود مورد توجه قرار دهیم چیست؟
تایملاین یا مدت زمانی که برای طول پروژه باید به آن پایبند باشیم چقدر است؟
پس از اینکه پاسخ این سوالات را پیدا کردیم میتوانیم وارد فاز بعدی شویم که همان فاز طراحی است. برای یافتن پاسخ سوالات فوق خیلی خوب است که از تکنیکهای «تفکر طراحی» استفاده کنیم.
در واقع تکنیکهایی از جمله همدلی، توصیف شخصیت، نقشه سفر، طوفان ذهنی و طوفان ذهنی معکوس، داستانسرایی، نمودار پیوستگی، سوالات HMW، الگوگیری و نمونهسازی میتوانند در بسیاری از مراحل پروسۀ طراحی آموزشی کمککننده باشند.
اگر بخواهم از تجربه خودم در شناخت مخاطب و نیازهای آنها بگویم، باید از شروع تولید محتوای حرفهای در زمینه آموزش صحبت کنم؛ چیزی که باعث شد در این مسیر گام بگذارم نیازی بود که بهعنوان یک آموزشگر، در بین همکارانم احساس کردم و آن نیاز شعلهای برافروخت برای گسترش ایدههای من در زمینه آموزش که در حال کار روی آنها هستم. در آن زمان سعی کردم کتابهایی در حوزه کسبوکار و خلق ارزش مطالعه کنم. یکی از بهترین کتابهایی که خواندم «طراحی ارزش پیشنهادی» از نشر آریانا بود.
در این کتاب سعی بر این است که نیازهای مخاطب کشف شود و بر اساس آن، محصول یا خدمتی طراحی شود که هم برای کسبوکار و هم برای مخاطبِ آن ارزشآفرین باشد.
تابلوی طراحی ارزش پیشنهادی دو بخش دارد. با استفاده از پروفایل مشتری، درک واضحتری از مشتری پیدا میکنید. با استفاده از نقشۀ ارزش، چگونگی ایجاد ارزش برای آن مشتری را توصیف میکنید. هنگامی که این دو بخش در راستای یکدیگر باشند به تناسب بین آنها دست خواهید یافت.
البته در بسیاری از موارد، وقتی که هدف ما طراحی یک دورۀ آموزشی برای مدرسه یا دانشگاه است، مرحلۀ اولِ ADDIEکه همان آنالیز و تجزیه و تحلیل مخاطب و شرایط یادگیری است خیلی سریعتر از هنگامی که میخواهیم برای یک سری مخاطبهای انتخابی توسط خودمان دورهای طراحی کنیم انجام میشود. علت این است که در آموزش رسمی، مخاطب ما از قبل مشخص است، اهداف کلی و اهداف رفتاری مربوط به هر درس مشخص شده و اصولا این موارد را برنامۀ درسی از قبل برای ما تعیین میکند. از طرفی ما دربارۀ دانشآموزان، دانش قبلی و فرهنگ آنها و… شناخت نسبی داریم. اما زمانی که میخواهیم مخاطبان دوره را خودمان تعیین کنیم، خودمان آنها را به محتوای آموزشمان جذب کنیم و خودمان سرفصلهای آموزشیمان را مشخص کنیم، مرحلۀ تجزیه و تحلیل نیازمند صرف وقت و دقت بیشتری است. چون سنگ بنای آموزش ما در این مرحله گذاشته میشود.
آلیسون کارچلمن در کتاب طراحی آموزشی برای معلمان میگوید:
«همۀ ما معلمان، فراگیران و شرایط آنها را تجزیه و تحلیل می کنیم، اما واقعاً لزومی ندارد به نیازهای آ نها نگاه کنیم. این به طور کلی به این دلیل است که در کلاس درس، الزاماتی وجود دارد و این نیازها اغلب در سطوح بسیار بالاتر اجتماعی یا سیاسی تعیین میشوند. همۀ ما متوجه هستیم که برخی از استانداردها هستند که ما لزوماً آنها را برای رسیدن به یک سطح توسعه، معنادار نمیدانیم، اما آنها وجود دارند و تقریباً هم تغییرناپذیرند. بنابراین ما از انجام وظیفۀ طولانی و طاقت فرسای نیازسنجیِ کامل که در آن تشخیص میدهیم آیا این نیاز واقعاً یک نیاز آموزشی است یا خیر ، صرف نظر میکنیم.»
البته که اگر در جایی نظری داریم یا احساس میکنیم نیاز به بازنگری در استانداردهاست، خیلی خوب است که نظر خود را به تصمیمگیرندگان در سطوح بالاترِ طراحی برنامه درسی انتقال دهیم. اما زمانیکه در حال طراحی یک محتوای آموزشی برای کلاس درس هستیم، باید در چارچوب استانداردهای تعیینشده عمل کنیم.
طراحی
در مرحله طراحی، ما با اهداف یادگیری، ابزارهای ارزشیابی، تمرینات و فعالیتها، محتوا، تجزیه و تحلیل موضوعات آموزشی، برنامهریزی درسی و انتخاب رسانه سر و کار داریم. بسیار مهم است که مرحله طراحی سیستماتیک و خاص باشد؛ سیستماتیک بودن به این معنا که یک روش منطقی و منظم برای شناسایی، توسعه و ارزیابی مجموعهای از استراتژیهای برنامهریزیشده داشتهباشیم که ما را به اهداف پروژهای که در نظر گرفتهایم برساند. خاص بودن به این معنا که هر عنصر از طرح آموزشی ما، با توجه به جزییاتی که مربوط به همین طرح است اجرا شود. ما میتوانیم انجام چنین مواردی را برای فاز طراحی در نظر بگیریم:
استراتژیهای طراحی را از نظر آموزشی، بصری و همچنین قسمت فنی پروژه مستندسازی کنیم، کاملا آن را بشکافیم و مشخص کنیم.
استراتژیهای آموزشی را باتوجه به نتایج رفتاری موردنظرمان (براساس حوزههای شناختی- عاطفی- روانی- حرکتی) تعیین کنیم
سناریو و استوریبورد یا تابلوی داستان را ایجاد کنیم که درباره آن در مقالات بعدی سایت پروچیستا بطور مفصل صحبت میکنیم.
رابط کاربری یا تجربه کاربری را طراحی کنیم
نمونه اولیه تولید کنیم
طراحی گرافیک را روی طرح اعمال کنیم
توسعه
توسعهدهندگان مواردی را که در مرحلۀ طراحی انجام شده، سرهم کرده و اجرا میکنند و یک طرح واحد از آن ایجاد میکنند. اگر نیاز به برنامهنویس، گرافیست یا تکنولوژیست برای پیشبرد کار باشد، در این مرحله انجام میشود. طرح اولیۀ اجراشده در مرحلۀ طراحی، مورد ارزیابی قرار گرفته و نقصها و اشکالات آن رفع میشود. در واقع با توجه به بازخوردهایی که نسبت به آن دریافت شده، طرح اولیه را مورد بررسی و بازبینی قرار میدهیم.
اجرا
در این مرحله شرایط اجرای طرح را فراهم میکنیم. برای این منظور به تسهیلگرانی که در طی ارائۀ دوره در کنار فراگیران خواهند بود و همچنین به خود فراگیران آموزشهایی داده میشود تا همهچیز همانطور که مدنظر بوده برگزار شود. این آموزشها ممکن است بطور مستقیم باشد و یا روشی دیگر برای ارائه آنها در نظر گرفته شود؛ مثلا چیزی شبیه به یک دفترچه راهنما برای دوره! حتما دیدهاید که در کنار کتابهای درسی، کتابهای راهنمای معلم وجود دارند. این نمونهای از آموزش تسهیلگران است. البته واضح است اگر خودمان مدرس دوره باشیم و از ابتدا تا انتها خودمان همراه فراگیران باشیم نیازی به راهنمای تسهیلگر نیست و کافیاست نقشۀ راهی برای فراگیران تهیه کنیم. ولی توصیۀ من این است که حتی اگر خودتان قرار است ارائهدهنده و تسهیلگرِ آموزش باشید، چکلیستی از موارد مهمی که باید مدنظر داشته باشید برای خود تهیه کنید تا همیشه در طول اجرای دوره، راهنمای شما باشد و کمک کند تا از مسیر اصلی خارج نشوید.
آموزشی که برای تسهیلگران در نظر میگیریم باید شامل برنامه درسی دوره، نتایج یادگیری، روش ارائه و روشهای ارزشیابی باشد و آموزشهایی که ممکن است برای آمادهسازی فراگیران لازم باشد، میتواند شامل مواردی مثل ابزارهای جدید نرمافزاری یا سختافزاری که ممکن است با آنها مواجه شوند، یا مراحل ثبتنام فراگیران باشد. مثلا ممکن است موضوع اصلی درس شما فعالیتی باشد که با استفاده از نرمافزار یا سختافزار خاصی انجام میشود، نه یادگیری آن نرمافزار یا سختافزار خاص. در این موارد شما باید یک آموزش جانبی، جهت آمادهسازی فراگیران برای شروع دوره درنظر بگیرید. در این مرحله، مدیر پروژۀ آموزشی که در مورد مخاطبان این سایت که اکثرا مدرس-طراح هستند، به احتمال زیاد خودتان هستید، باید اطمینان حاصل کند که کتابها، تجهیزات موردنیاز، ابزارها، نرمافزارها و سختافزارها، برنامۀ آموزشی یا وبسایت کاربردی که قرار است بهکار گرفته شود، قابل استفاده و در دسترس هستند.
ارزیابی
این مرحله شامل دو بخش است. ارزیابی تکوینی و ارزیابی تراکمی
ارزیابی تکوینی در هر مرحله از مدل ADDIE اتفاق میافتد و ارزیابی تراکمی شامل آزمونهایی است که برای چک کردن موارد مرجع و اساسی در دوره طراحی میشوند و فرصتهایی را برای ارائۀ بازخورد توسط فراگیران فراهم میکنند.