یکی از بدفهمیهایی که درباره موضوع طراحی آموزشی وجود دارد این است که تصور میشود طراحی آموزشی یعنی طراحی گرافیکی یک دوره؛ در واقع همان کاری که طراحان گرافیک انجام میدهند، منتها با هدف آموزشی. اما این یک برداشت کاملا نادرست است.
در طراحی آموزشی به موارد متعددی باید توجه کرد که طراحی گرافیکی میتواند بخشی از آن باشد. حتی در بسیاری موارد، اصلا طراحی گرافیکی وظیفۀ طراح آموزشی نیست و این مرحلۀ کار را به گرافیست میسپارد. اما این موضوع مربوط به زمانی است که شما بخواهید طراحی دورۀ خود را برونسپاری کنید و شما به عنوان متخصص رشتۀ خودتان از طراح آموزشی بخواهید تا مراحل تخصصی طراحی آموزشی را در کنار شما به انجام برساند.
در اینجا، روی صحبت من با افرادی است که قصد دارند صفر تا صد طراحی دورۀ خود را شخصاً بدست بگیرند. این روزها، با توجه به پلتفرمهای متعددی که برای اشتراکگذاری دورههای شخصی وجود دارد؛ از پلتفرمهایی مثل skillshare و فرانش و فرادرس تا یوتیوب و آپارات و حتی تلگرام و اینستاگرام، مدرسان مختلفی را میبینیم که طراحی و انتشار دورههای آموزشی خود را شخصاً انجام میدهند.
آنها مشتاق یادگیری اصولی هستند که بتوانند بر مبنای آن، دورهای کارآمدتر بسازند، اصول گرافیکی و آموزشی را در طراحی دوره خود رعایت کنند، از لحاظ عصبشناختی بتوانند بهترین و ماندگارترین تاثیر را روی مخاطب بگذارند، مخاطب بیشتر و هدفمندتری را جذب کنند و در نهایت رضایت بیشتری را از جانب فراگیران دریافت کنند.
یک تجربه
اخیرا در دوره «رفتار اخلاقی در تحقیقات بر روی آزمودنیهای انسانی» که توسط دولت کانادا ارائه میشد شرکت کردم. تصویری که میبینید مربوط به صفحه اول این دوره است:
در اولین نگاه کاملا ناامید شدم! هیچ انگیزهای برای ادامه نداشتم. یک آموزش متنی، با رابط کاربری نه چندان زیبا و فاقد هرگونه زیبایی بصری! راستش را بخواهید اگر مدرک این دوره را نیاز نداشتم، محال بود آن را ادامه دهم.
دوره را با بیحوصلگی و انرژی منفیای که از «تاثیر اولیه» دوه دریافت کرده بودم، شروع کردم. در تمام لحظات به این فکر میکردم که چرا!؟ موضوع به اندازه کافی خشک و نچسب و حوصلهسربر هست! شما قصد دارید مخاطب را قانع کنید که اخلاق در تحقیق را رعایت کند، پس واقعا چرا به این شکل!؟
ادامه دادم. به صفحه دوم که رسیدم، یک مثال از دانشگاه استنفورد مبنی بر تخطی اخلاقی از اصول در انجام یک تحقیق آورده شده بود. در این آزمایش روانشناسی، گروهی از افراد معمولی که مجرم نبودند را به مدت 2 هفته در زندان انداختند و گروهی دیگر از افراد معمولی را نیز بهعنوان زندانبان قرار دادند. زندانبانان تقریباً آزاد بودند تا به هر شکلی با زندانیان رفتار کنند. هدف پژوهش این بود که بررسی کنند وقتی افراد خوب در مکان بدی قرار میگیرند، چه اتفاقی میافتد؟ آیا انسانیت بر نیروی شر پیروز میشود یا برعکس؟ موضوع جالبی بود. کنجکاویام را برانگیخت. (احتمالا برای شما هم جالب شد. اینطور نیست؟) روی لینک موضوع کلیک کردم تا توضیحات بیشتری درباره چون و چرای موضوع بخوانم.
به همین ترتیب، در طول دوره هرجا موضوع کشش خود را از دست میداد با تکنیکهای مختلفی که در مسیر دوره قرار گرفته بود، به جریان یادگیری بازمیگشتم و با شوق ادامه میدادم.
آنجا بود که با تمام وجود درک کردم که جذابیت بصری گرچه بسیار مهم است و برای ایجاد «تاثیر اولیۀ» مطلوب و درگیر نگه داشتن مخاطب با موضوع در طول دوره، بسیار مهم است، اما هیچ چیز جز محتوای درگیرکننده، کنجکاویبرانگیز و خوبطراحیشده از نظر آموزشی نمیتواند مخاطب را در تمام طول دوره همراه ما نگه دارد.
به نظرم این جملۀ نانسی دوارته به خوبی حق مطلب را بیان کرده:
“طراحی را تمرین کنید، نه دکوراسیون! نکات بسیار زیبا را فقط بیان نکنید. در عوض، اطلاعات را به گونهای نمایش دهید که اطلاعات پیچیده را واضح کند.” نانسی دوارته، سخنران و مدیرعامل دوارت
به نظر شما در طراحی آموزشی، نقش طراحی روند آموزش پررنگتر است یا طراحی گرافیکی؟