داستان سرایی

یک تمرین عالی برای داستان‌سرایی و بکارگیری آن در آموزش

همه ما می‌دانیم استفاده از داستان‌ها برای رساندن منظورمان به دیگران و خصوصا برای انتقال مفاهیم آموزشی، روشی بسیار موثر است.

اما برای اینکه بتوانیم داستان‌های جذابی بگوییم و از آن‌ها در آموزش مفاهیم مورد نظرمان استفاده کنیم، نیاز داریم بتوانیم لحظات یا حوادثی که پتانسیل تبدیل شدن به یک داستان را دارند تشخیص دهیم. فکر می‌کنید چگونه می‌توانیم این لحظات را دریابیم؟

تمرینات متعددی برای تقویت مهارت داستان‌سرایی وجود دارد. یکی از کاربردی‌ترین آن‌ها، تمرینی است که متیو دیک آن را «تکلیفی برای کل زندگی» نامگذاری کرد.

این تمرین چگونه انجام می‌شود؟

هر روز باید به لحظه یا موقعیتی در روز که ارزش تبدیل شدن به داستان را دارد فکر کنید.

از خودتان بپرسید: «اگر من مجبور بودم داستانی از امروزم بگویم، چه می‌گفتم؟»

لازم نیست این لحظه، یک موقعیت خیلی خاص باشد، می‌تواند اتفاقی باشد که خیلی به دلتان چسبیده، یا موقعیتی که احساساتتان را برانگیخته یا لحظه‌ای که به درکی دربارۀ یک موضوع رسیده‌اید. حتی ممکن است اتفاقی باشد که برای دوست شما افتاده، یا آن را در یک فیلم دیده‌ یا در یک کتاب خوانده‌اید. نسبت به هر تجربه‌ای که در طول روز دارید حساس باشید و به آن توجه کنید.

در یک دفترچۀ مخصوص این کار، تاریخ بزنید و یک پاراگراف خلاصه از آن لحظه یا موقعیتِ روز را بنویسید.

هر روز!

علاوه بر تمرین بالا، برای اینکه بتوانیم از داستان‌ها برای جذاب‌تر شدن آموزش و ابراز بهتر منظورمان استفاده کنیم، سعی کنید به این فکر کنید که چطور می‌توانم از این داستان برای تفهیمِ بهترِ یک موضوع به دیگران استفاده کنم؟ 

نیازی نیست حتما سعی کنید برای آموزش یک مفهوم درسی از آن استفاده کنید. هر موضوعی که فکر می‌کنید با گفتن این مثال یا داستان، بهتر  فهمیده می‌شود را در پاراگراف دوم بنویسید. 

هدف از این تمرین کمک به تقویت جریان سیال ذهنی شماست. پس نیازی نیست حتما موضوعاتی که می‌نویسید مرتبط با رشته تخصصی آموزش شما باشد.

اگر می‌خواهید تمرین را یک مرحله جذابتر و اثرگذارتر کنید، از نقشه ذهنی برای نوشتنِ موضوعات مختلفی که ممکن است بتوان به این داستان ربط داد و آن‌ها را با این داستان توضیح داد، بنویسید.

به عنوان مثال مقالۀ بازبینی و اصلاح مداوم: لازمۀ هر محصول پایدار را ببینید.

من به این شکل یک داستان روزمره (پوسیدگی دندان) را برای انتقال مفهوم مورد نظرم یعنی ارزیابیِ مداوم استفاده کردم. می‌شد این داستان را برای آموزش بهداشت شخصی، نظم و تمیزی اتاق، نظم فایل‌های رایانه، بررسی کردن مستمر اعتقادات و تفکرات، عیب‌یابی مداوم کدهای کامپیوتری و… استفاده کرد.

می‌توانید مانند نقشۀ ذهنی ساده‌ای که در زیر برای این مثال رسم کردم، در دفترچه مخصوص خود، نقشۀ ذهنی مشابهی رسم کنید و موضوعات مرتبط با داستان را بنویسید.

نمونه نقشه ذهنی داستان روزمره

یادتان باشد این یک تمرین است که شما را آماده می‌کند تا داستان‌گوی خوبی شوید و بتوانید از آن در آموزش استفاده کنید. پس انتظار نداشته‌باشید از همان اول بتوانید به راحتی داستان‌های جذاب را به مفاهیم مختلف ربط دهید. با قدم‌های کوچک شروع کنید و استمرار را فراموش نکنید. 

راز موفقیت در هر مهارتی، تکرار و تکرارِ تمرین‌هاست؛ تمرین‌هایی که ممکن است سخت و حوصله‌سربر و طاقت‌فرسا باشند.

این تمرین چه کمکی به شما خواهد کرد؟

ممکن است در ابتدا زیاد هیجان‌انگیز به‌نظر نیاید، اما بعد از چند هفته شما تغییرات شگفت‌انگیزی مشاهده خواهید کرد.

خواهید دید که تعداد زیادی داستان جالب دارید.

زندگی را با آگاهی بیشتر و ذهن بازتری سپری خواهید کرد.

الگوهایی را در افکار و رفتار خود تشخیص می‌دهید که از آنها بی‌خبر بوده‌اید.

صرف 5 دقیقه یا حتی کمتر در روز برای این فعالیت، تأثیر بسزایی در بهبود مهارت‌های داستان‌سرایی شما خواهد داشت و جالب است بدانید به دلیل اینکه توجه شما به اطرافتان و اتفاقاتی که پیرامون شما می‌افتد بیشتر می‌شود، زندگی شادتری را تجربه خواهید کرد و از تجارب زندگی لذت بیشتری خواهید برد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.